
برای من اینطور قیافه نگیر...
حالم بهم میخورد از حماقتت....
اینطور به منظره ها نگاه نکن....
آیا واقعا تو میبینی....؟؟
آدم با پشت پنجره و یک منظره بارانی عاشق نمیشود....
آدم که باشی هر کسی عاشقت می شود....
اینطور تنازی نکن...سیر چشم شدم وقتی پیکره ی سنگی ات را دیدم....
زیادی خودت را جدی نگیر.....
بی لیاقت بی من تو مفت هم نمیارزی.....
رفتی و سرگرم کسی دیگر شدی....
حواست که نبود پل های پشت سرت را خراب کردم....
راه برگشتی نمانده.....
هه.....
نظرات شما عزیزان:

پاسخ:به روی چشم.... اما این آتش و سوختن ها مدتها پیش تمام شد..... اکنون یک تپه خاکسترم... ممنون که سر زدی... بازم منتظرشما هستم
:: موضوعات مرتبط: دل نوشته هام، ،
