خیلی آدما آرزوها خیلی بزرگ و کوچیکی دارن اما...همیشه هزار عامل مسدود کننده و مانع سر راه هست..که باهات بجنگند..

پنج شنبه 26 آذر 1394
ن : محمددانیال

شعری ارسالی از یک دوست..دوستی به نام باران!

شعری ارسالی از یک دوست...

همه چی مثل یه قصه شروع شد
دست دلم جلو چشم تو رو شد
حال چشای تو خوب بود از اول
امدی حال منم زیر و رو شد
عاشقتم با یه قلب شکسته
عاشقتم ولی خسته ی خسته
من همون که تو عالم و آدم
دلش و جز تو به هیچکس نبسته
تو رو می خوامت تو رو می خوامت
مثل دیوونه ها دوست دارمت
خیره می مونم به دوتا چشمات
تو رو با این چشما می شناسمت
تو رو می بینم تو رو می خوامت
آخه چشای تو جادویی
یه جور دیگه عاشقتم من
دل من عاشق عاشقیه
تو مثل قصه یماهی و دریا
تو مثل بغض تو سینه ی دریا
تو مثل روزای بارونی خوبی
با تو عوض شده معنی دنیا
تو مثل ساحل خیس شمالی
مثل یه لحظه ی عالیه عالی
تو مثل واقعی بودن رویا
تو مثل آرزو اما محالی
تو رو می خوامت تو رو می خوامت
مثل دیوونه ها دوست دارمت
خیره می مونم به دوتا چشمات
تو رو با این چشما می شناسمت
تو رو می بینم تو رو می خوامت
آخه چشای تو جادویی
یه جور دیگه عاشقتم من
دل من عاشق عاشقیه



:: موضوعات مرتبط: عاشقانه، ،


پنج شنبه 1 آبان 1393
ن :

...تو هم مثل یک بی مرام.....رفتی



:: موضوعات مرتبط: عاشقانه، ،


چهار شنبه 30 مهر 1393
ن : محمددانیال

...گوش کن من ی پسرم....

من یک پسرم


یار کسی نمیشوم که نظرش پی دیگری برود!


تنهاییم را با کسی قسمت نمیکنم که روزی تنهایم بگذارد!


روح خداست که در من دمیده شده


و احساس نام گرفته,ارزان نمیفروشمش


دست هایم ناجی فردای قیامتم خواهند بود


بی حرمتش نمیکنم و به هرکس نمیسپارمش!!!


باران بی وقفه این روزها هوای عاشقی به سرم میاندازد


لبریزم از مهر اما استوار!


سودای دلم قسمت هر کسی نیست...


عشق من
باشکوه است و بزرگ


آدمی را برای همراهی برمیگزیند:


صبور شریف لایق فروتن و عاشق ....

مـن یک پســـرم

 

 مـیـبینــم... مـیـفهـمم ...

امـآ ســکوت مـیکــنم تـآ تـو نـفهـمیی ...

حـوآسـم بـه تـمـآم  جــزئیـآت ایـن دنـیــآ هـســت

تـمــآم و کـمـآل... بـیی هـیچ  سـآنـســوری...

 

مـن یـکــــ پســــــرم

 

 دلـم کـه بـشــکنــد

 دیـگــر بـند نـمیــخـــورد ...!

 امــآ بـه رویـت نـمی آورم کـه زخــمش سخت اســت...

 نـآعـلـآج اسـت و ... شــآیـد هـمیـشـــگی...



:: موضوعات مرتبط: عاشقانه، ،


چهار شنبه 30 مهر 1393
ن : محمددانیال

یک شب....یک عمر

سربازی پشت پولی…!
نوشته بود…!
الان ساعت ۰۰:۳۰ شب…!
تو پادگان نگهبانم…!
امشب عروسی عشقمه…!
الان اون داره…!
از هوس میلرزه…!
و من از سرما…!
“خدایا انصافت کجا رفت”

.

.

.

داغونم مثل مادری ک لباس سربازی پسرش بوی سیگار میدهد…!



:: موضوعات مرتبط: عاشقانه، ،


چهار شنبه 30 مهر 1393
ن : محمددانیال

با الکل رابطه ای ندارم.....امادل که داشتم

سلامتی همه اونایی که دلشون
هوای آغوش
عشقشون رو کرده ولی جز زانوهای غم چیزی واسه
بغل کردنشون ندارن



:: موضوعات مرتبط: عاشقانه، ،


چهار شنبه 30 مهر 1393
ن : محمددانیال

تو میگفتی:من دخترم و..

من دخترم، پر از هیجان، پر از احساس، سرشار از عشق، آغوش من هوس نمیخواهد، آغوش من عشق میخواهد، بوسه هایی از سر عشق میخواهد، تمام وجودم تشنه ی وجودی است صادق، تکیه گاهی محکم! آغوشی که عشق را معنا بخشد در تکاپوی احساسات دخترانه ام.



:: موضوعات مرتبط: عاشقانه، ،


چهار شنبه 30 مهر 1393
ن :

شبیه کـــش



:: موضوعات مرتبط: عاشقانه، ،


پنج شنبه 24 مهر 1388
ن : محمددانیال

دل نوشته های یک دوست

The world is full of nice peaple, if u can't find one, Be One ( دنیا پر از آدم های خوبه، ولی اگه نتونستی حتی یکی از اونارو پیدا کنی، لااقل خودت خوب باش.)
**************************************************

به خداگفتم بیاجهان روقسمت کنیم!
گفتم:آسمون مال من، ابراش مال تو
دریامال من، موجاش مال تو
خداخنده ای کرد وگفت:
توبندگی کن همش مال تو ... حتی من
دوس دارم به
این جمله یه ذره فکرکنین:
امروزازدیروز به مرگ نزدیکتریم به خداچطور؟؟؟

**************************************************

آدمای راستگو خیلی زود و خیلی راحت عاشق میشن
خیلی راحت احساسشون رو بروز میدن
خیلی راحت بهت میگن که دوستت دارن
خیلی دیر دل میکنن
خیلی دیر تنهات میزارن
اماوقتی زخمی بشن ساکت میشن چیزی نمیگن خیلی راحت میرن و دیگه برنمیگردن...

**************************************************

خوشبختي ما در سه جمله است : تجربه از ديروز، استفاده از امروز، اميد به فردا
ولي ما با سه جمله ديگر زندگي مان را تباه مي کنيم : حسرت ديروز، اتلاف امروز، ترس از فردا

**************************************************

به گند نکشید دوست داشتن را !
وقتی هنوز ...
تکلیفتان با خودتان که هیچ ...
با دلتان هم معلوم نیست !
خانه خراب می شوید اگر ...
حرمت نگه ندارید !
به یک باره می بینید نابود شد ...
هر آنچه که به خیالتان ساخته بودید !
یاد بگیر عزیز من ...
به زبان اگر آوردی دوستت دارم را
حواست باشد که با تمام وجود می گویی ...
که چشمهایت جای دیگر نیست !
فکرت در کوچه ی معشوقه ای پرسه نمی زند !
حواست باشد که گاهی ...
اعتماد ...
تمامِ چیزیست که از یک آدم می ماند !
که شکستنش یعنی مرگ !!!
یعنی نابودی ...
یادت باشد هم آغوشی با هر کس افتخار نیست !
که اگر ماندی پای آغوش یک عشق
هنر کرده ای !
اگر ساختی دنیایت را میانِ بازوانِ مردی ...
اگر باختی تمامت را برای چشمان بانویی ...
هنر کرده ای !
به گند نکشید ...
باورِ اینکه ...
می شود هنوز هم ...
عاشقانه کسی را از چهاردیواری خانه راهی کرد !
و ایمان داشت
که هیچکس
میانِ راه
با نگاهِ او آشنا نیست ...
جـــــــــــــــــز تـــــو ...

**************************************************

فقط برای خود خودمم
نه زیبایم و نه عروسکی
و نه محتاج نگاهی
برای تو که صورت های رنگ شده را می پرستی نه سیرت آدم ها را
هیچ ندارم
راهت را بگیر و برو
حوالی من توقف ممنــــــــــــــوع است.

**************************************************

روزگــــــارتان شــکلاتـــی با همون طعمی که دوست دارین ...

*************************************************


:: موضوعات مرتبط: عاشقانه، ،


یک شنبه 6 مهر 1393
ن : محمددانیال

کمی بیشتر عاشقم بمون...

     دختره از پسره پرسید من خوشگلم؟

                                                            گفت نه .

            گفت دوستم داری؟

                                       گفت نوچ

            گفت اگه بمیرم برام گریه میکنی؟

                                                    گفت اصلا

            دختره چشماش پر از اشک شد. هیچی نگفت

                                                                  پسره بغلش کرد گفت:

                                                                   تو خوشگل نیستی زیبا ترین هستی.

                                                                      تورودوست ندارم چون عاشقتم. 

                                                      اگه تو بمیری برات گریه نمیکنم چون من هم می میرم

 



:: موضوعات مرتبط: عاشقانه، ،


یک شنبه 6 مهر 1393
ن : محمددانیال

ماه من غصه چـــــرا ؟

تو مرا داری و من هر شب و روز آرزویم همه خوشبختی توست !

                    ماه من! دل به غم دادن و از یاس سخنها گفتن

                                              کار آن هایی نیست که خدا را دارند... 

                                    ماه من! غم و اندوه اگر هم روزی مثل باران بارید

                                           یا دل شیشه ای ات، از لب پنجره عشق، زمین خورد و شکست 

با نگاهت به خدا، چتر شادی وا کن و بگو با دل خود که خدا هست، خدا هست !

              او همانی است که در تارترین لحظه شب راه نورانی امید نشانم می داد...

              او همانی است که هر لحظه دلش می خواهد همه زندگی ام غرق شادی باشد... 

        ماه من! غصه اگر هست بگو تا باشد معنی خوشبختی بودن اندوه است...

این همه غصه و غم این همه شادی و شور چه بخواهی و چه نه میوه یک باغند

                   همه را با هم و با عشق بچیــن... 

                              ولی از یاد مبر پشت هر کوه بلند سبزه زاری است پر از یاد خدا 

                                       و در آن باز کسی می خواند: که خدا هســـت، خدا هســـت 

            و چــــــرا غصه؟ چـــــرا ؟



:: موضوعات مرتبط: عاشقانه، ،


یک شنبه 6 مهر 1393
ن : محمددانیال

اگر تمام دردهای زمین را نردبان کنی هرگز دستت به سقف دلتنگیهام نمی رسد

عزیزم چرا تنهام گذاشتی؟

 

چگونه تورا فرياد كنم وقتي كه پژواك صدايم در كوچه پس كوچه هاي تنهايي

 

 طنين انداز گشته است...!

 

چگونه تو را بخوانم وقتي كه آرزوهايم بر باد رفته است و تو ديگر نيستي تا حرفهاي 

 

 ناگفته دلم را بشنوي و مرهمي باشي بر روي زخم هاي دلم...!

 

وقتي كه تو نيستي چه كسي سنگ صبور من خواهد شد...؟

 

اين روزها هرچه بيشتر جست و جو مي كنم كمتر پيدايت مي كنم ، گويي در خود گم

 

 شده ام...!

 

گلهاي احساسم در كوير بي مهري هايت پژمرده اند و تو گويي همه چيز را از ياد

 

 برده اي...!!!

 

اي بهار خزان شده كه نيامده كوچ كردي ، هنوز يادت در سينه من است و من چون

 

 شقايق داغدارم كه هرگز چشمان روشن تو را فراموش نخواهم كرد...!

 

به رفتنت مي انديشم به رفتني كه دلم را شكست و قلبم را براي هميشه مهمان

 

 غم و اندوه نمود، چگونه دلتنگي هاي مرا نديدي؟

 

بگو در كدامين بهار به انتظار آمدنت بنشينم كه رفتنت را هنوز باورنکرده ام

 

و امشب مي خواهم از دلتنگي هايم برايت بگويم ، اين اولين باري نيست كه قلبم بر

 

 قلمم چيره مي شود و از جدايي ها شكايت مي كنم ، از چشم انتظاري خالصانه ام

 

 و از بد عهدي ايام!

 

مي نويسم آنچه را كه در دلم است و سپيدي كاغذ را مانند روزگارم سياه مي كند ...



:: موضوعات مرتبط: عاشقانه، ،


یک شنبه 6 مهر 1393
ن : محمددانیال

دل خوشم با غزلی تازه همینم کافیست

دل خوشم با غزلی تازه همینم کافی ست

تو مرا باز رساندی به یقینم کافی ست

قانعم،بیشتر از این چه بخواهم از تو

گاه گاهی که کنارت بنشینم کافی ست

گله ای نیست من و فاصله ها همزادیم

گاهی از دور تو را خوب ببینم کافی ست

آسمانی! تو در آن گستره خورشیدی کن

من همین قدر که گرم است زمینم کافی ست

من همین قدر که با حال و هوایت گهگاه

برگی از باغچه ی شعر بچینم کافی ست

فکر کردن به تو یعنی غزلی شور انگیز

که همین شوق مرا، خوب ترینم! کافی ست ...



:: موضوعات مرتبط: عاشقانه، ،


یک شنبه 6 مهر 1393
ن : محمددانیال

***روز مرگم***

اگر روزي مردم تابوتم را سياه كنيدتا همه بدانند سياه بخت بودم،بر روي سينه ام تكه يخي بگذاريد تا به جاي معشوقم برايم گريه كند،چشمانم را باز نگه داريد تا همه بدانند چشم انتظار او بودم و مردم،اخرين خواسته ي من از شما اينكه دستانم را ببنديد تا بداند،(خواستم ولي نتوانستم)



:: موضوعات مرتبط: عاشقانه، ،


یک شنبه 6 مهر 1393
ن : محمددانیال

ﻫﻤﯿـــــــــــــﺸﻪ ﺍﺯ ﯾﻪ ﺟﺎﯾﯽ ﺑﻪ ﺑﻌﺪ ﺁﺩﻣﺎ ﺩﺭ ﺟﻮﺍﺏ ﻫﻤﻪ ﭼﯽ ﻣﯿﮕﻦ : ﺑﯽ ﺧﯿﺎﻝ …

ﻫﻤﯿـــــــــــــﺸﻪ ﺍﺯ ﯾﻪ ﺟﺎﯾﯽ ﺑﻪ ﺑﻌﺪ ﺁﺩﻣﺎ ﺩﺭ ﺟﻮﺍﺏ ﻫﻤﻪ ﭼﯽ ﻣﯿﮕﻦ : ﺑﯽ ﺧﯿﺎﻝ …

ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺯﺵ ﻣﯿﺮﺳﯽ: ﭼﺮﺍ ﺳﺮﺍﻏﯽ ﺍﺯ ﻣﻦ ﻧﻤﯿﮕﯿﺮﯼ؟
ﻣﯿﮕـــــــﻪ : ﺑﯽ ﺧﯿﺎﻝ … ﺩﻧﯿﺎ ﺩﻭ ﺭﻭﺯﻩ !
ﻣﯿﮕﯽ :ﭼﺮﺍ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ؟
ﻣﯿﮕﻪ : ﻣﻘﺼﺪ ﺧﺎﮐﻪ !
ﺍﻣﺎ ﻏﻢ ﻭ ﻏﺼﻪ ﻫﺎﺷﻮ ﭘﺸﺖ ﻧﻘﺎﺏ ﺑﯽ ﺗﻔﺎﻭﺗﯿﺎﺵ ﻗﺎﯾﻢ ﻣﯿﮑﻨﻪ …!
ﻣﯿﺴﻮﺯﻩ … ﻭﻟﯽ ﻣﯿﮕﻪ ﺑـــــــﯽ ﺧﯿـــــﺎﻝ !
ﻋﺎﺷﻘﻪ … ﻭﻟﯽ ﻣﯿﮕﻪ ﺑـــــــﯽ ﺧــــــﯿﺎﻝ !
ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﻣﯿﺎﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺯﻭﺭ ﺍﺯﺕ ﺣﻼﻟﯿﺖ ﻣﯿﻄﻠﺒﻪ
ﻣﯿﭙﺮﺳﯽ : ﭼﺮﺍ؟
ﻣﯿﮕﻪ : ﺁﺩﻡ ﮐﻪ ﺍﺯ ﻓـــــﺮﺩﺍﺵ ﺧﺒﺮ ﻧﺪﺍﺭﻩ …
ﺑﺮﯾﺪﻩ … ﻭﻟﯽ ﻣﯿﮕﻪ ﺑﯿﺨﯿﺎﻝ !
ﺗﺎ ﺣﻼﻟﺶ ﻧﮑﻨﯽ ﺩﺳﺖ ﺍﺯ ﺳﺮﺕ ﺑﺮﻧﻤﯿﺪﺍﺭﻩ ﻭ ﺗﻮ ﺗﻮ ﺩﻟﺖ ﻣﯿﮕﯽ
“ﺁﺧﻪ ﺗﻮ ﮐﻪ ﺟﺰ ﺧﻮﺑﯽ ﮐﺎﺭﯼ ﻧﮑﺮﺩﯼ . ﺍﯾﻦ ﺗﻮﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﻣﻨﻮ ﺣﻼﻝ ﮐﻨﯽ ”
ﺍﯾﻦ ﺟﻮﺭ ﺁﺩﻣﺎ ﻋﺎﺷﻘﻦ …
ﺍﺯ ﻣﺪﻝ ﻋﺎﺷﻘﺎﯼ ﺑﻼﺗﮑﻠﯿﻒ !
ﺧﯿﺎﻧﺖ ﺩﯾﺪﻥ …
ﺍﯾﻨﺎ ﻓﺮﺷﺘﻦ …
ﺗــــــــــﻮﺭﻭ خــــــﺪﺍ ﺍﮔﻪ ﺑﺎﻫﺎﺷﻮﻥ ﻣﯿﺮﯾﺪ ﺗﻮ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺍﺫﯾﺘﺸﻮﻥ ﻧﮑﻨﯿﺪ …
ﺗﻨﻬﺎﺷﻮﻥ ﻧﺬﺍﺭﯾﺪ …ﺩﺍﻏﻮﻥ ﻣﯿﺸﻦ!



:: موضوعات مرتبط: عاشقانه، ،


سه شنبه 1 مهر 1393
ن : محمددانیال

با حس من نفس بکش...

مهربونم،

         نازنینم، بهترینم.

                    عشقم، امیدم، جونم.

                                        با توام ، با تو، دنیای من.

میخوام لحظه هام رو با تو بگذرونم. تمام لحظه های که حالا دارم و نمی دونم چند سال، چند ماه، چند هفته، یا چندروز دیگه میتونم و فرصت دارم با تو باشم یا نه؟!

ارزش این لحظه ها رو با هیچ چیز دیگه نمیتونم برابر بدونم.

میخوام تو تمام لحظه هایی که میتونیم داشته باشیم،با تو باشم.

 کنارت،

         همراهت،

                          هم قدم

                            و هم نفس با نفس کشیدنت.

میخوام تا میتونم صدای قلب مهربونت رو بشنوم. تا میتونم نفسهات رو بشنوم و حفظ کنم.

میخوام ضربان قلبت رو بشمارم تا وقتی نیستی، از حفظ بشمارم و ثانیه هام رو با تو تنظیم کنم.

کنارم بمون، تا زنده بمونم. با من باش، تا دووم بیارم.

مراقب چشمات باش، تا امیدوار بمونم. مراقب قلبت باش، تا زنده بمونم. مراقبم باش، تا کنارت بمونم.

گفتم، هزار بار دیگه هم میگم:

دوستت دارم. دوستت دارم. دوستت دارم. دوستت دارم مهتابم . . . تا هر زمان که زنده باشم.



:: موضوعات مرتبط: عاشقانه، ،


سه شنبه 1 مهر 1393
ن : محمددانیال

اجازه هست

اجازه هست که عشقتو،توکوچه هادادبزنم؟

روپشت بوم خونه هااسمتوفریادبزنم؟

اجازه هست که هرنفس ترانه بارونت کنم؟

ماه وستاره روبازم فدای چشمونت کنم؟

اجازه هست که خنده هات قلبموازجابکنه؟

بهت بگم عاشقتم،دوست دارم یه عالمه

اجازه هست نگاهتو،توخاطرم قاب بکنم؟

چشمی که بدخواهمونه،به خاطرت خواب بکنم؟

اجازه فریادبزنم:توقلبمی تابه ابد؟

بدون اگه رسوابشم به خاطرت خوبه،نه بد!

اجازه هست دریاباشم،کویرروپیمونه کنم؟

توصدف دلم بشی،من تودلت خونه کنم؟

اجازه هست....؟؟



:: موضوعات مرتبط: عاشقانه، ،


سه شنبه 1 مهر 1393
ن : محمددانیال

آرزوی آغوشت را به عذابی تبدیل کردی...حسرتت آه شده و بغض

عشق لالایی بارون تو شباست

نم نم بارون پشت شیشه هاست

لحظه ی شبنم و برگ گل یاس

لحظه ی رهایی پرنده هاست

تو خود عشقی که همزاد منی

تو سکوت من و فریاد منی

تو خود عشقی که شوق موندنی

غم تلخ و گنگ شعرای منی

وقتی دنیا درد بی حرفی داره

تویی که فریاد دردای منی

تو خود عشقی که همزاد منی

تو سکوت من و فریاد منی

دستای تو خورشید و نشون می دن

چشمای بسته مو بیدار می کنن

صدای بال پرنده رو لبات

تو گوشام دوباره تکرار می کنن

زندگی وقتی که بیزاری باشه

روز و شبهاش همه تکراری باشه

شاید عشق برای بعضی عاشقا

لحظه ی بزرگ بیداری باشه

عشق لالایی بارون تو شباست

نم نم بارون پشت شیشه هاست

لحظه ی عزیز با تو بودنه

آخرین پناه موندن منه

تو خود عشقی که همزاد منی

تو سکوت من و فریاد منی



:: موضوعات مرتبط: عاشقانه، ،


سه شنبه 1 مهر 1393
ن : محمددانیال

حس خوب

آخـــــرین فـــــردی کـــــه ,

درســـــت قبـــــل از خـــــواب ,

در مـــــوردش فکـــــر می کنیـــــد ...

کســـــی اســـــت کـــــه ,

" قلــ♥ــب " شمـــــا بـــــه او تعلـــــق دارد .........!


:: موضوعات مرتبط: عاشقانه، ،


صفحه قبل 1 صفحه بعد


تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان دل نوشته ها و آدرس mohammad-daniyal.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.